سلام
امروز دوباره دلم خیلی گرفت دلم خیلی هواشو کرد
نمیدونم چی میشد ولی همش بغض میکردم
سر شام برای اینکه بقیه نفهمن چند بار به بهانه های مختلف رفتم صورتم رو آب زدم
آخه خدا جون چی میشد.....
ولی باور نمیکنید خودمم اول باورم نشد ولی بعد مطمئن شدم که ما چقدر از خودش دوریم و اون چقدر به ما نزدیکه
یه کتابچه ای به دستم رسی که کلی آرومم کرد
خدا جون خیلی دوستت دارم
برای امشبم ممنونتم
هیچ وقت
هیچ کس
برای همیشه...برا تنهایی...برا جدایی
گریه واقعی نمی کنی
قشنگ بود .اتفاقا واقعی بود.