من گمنام

آروزومه روی قبرم بنویسن شهید گمنام

من گمنام

آروزومه روی قبرم بنویسن شهید گمنام

حدیث

وسواس پرنده ای است که منقارش را در دل آدمیزاد فرو میکند، فقط اگر خدا را یاد کنید، رهایتان می کند و کنار می رود
پیامبر اکرم(ص)

مترو.....

خیلی موقع ها به خیلی چیزا که خیلیا گرفتارشن فکر میکنم

اینجوری از ته دل خدا رو شکر میکنم

چند وقتیه که توی مسیر رفت و آمدم تنهام و این باعث شده که به خیلی چیزا بیشتر فکر کنم

آدما رو با دقت بیشتری ببینم به دردایی که ممکنه داشته باشن فکر میکنم

از یه پیر زن رنجور تا یه بچه کوچیک 2 .3 ماهه 

راستی یه چیز جالب:

دیروز تو مترو یه دختر کوچیکو دیدم که تنها بود شاید 5-6 سالش بیشتر نبود

بچه مدرسه ای نبود چون لباس فرم تنش نبود ولی یه کیف خیلی بزرگ داشت ( یادمه منم که بچه بودم کیفم هر چقدر جا داشت پر میکردم) تو دستشم یه عروسک از این عروسکا که شبیه نوزاده و واقعا به اندازه یه بچه کوچیک نازن

کلاه عروسکش رو از سرش برداشت بعد یه دستمال از تو کیفش برداشت و سر عروسکشو که احتمالا به خاطر بارون خیس شده بود پاک میکرد

در این بین هم کلی با بچه اش حرف میزد و نازش میکرد

با دیدن این صحنه به این فکر میکردم.....

شما  به چیه این موضوع بیشتر نظرتون جلب شد؟

....

من..وتو

سلام

امروز دوباره دلم خیلی گرفت دلم خیلی هواشو کرد

نمیدونم چی میشد ولی همش بغض میکردم

سر شام برای اینکه بقیه نفهمن چند بار به بهانه های مختلف رفتم صورتم رو آب زدم

آخه خدا جون چی میشد.....

ولی باور نمیکنید خودمم اول باورم نشد ولی بعد مطمئن شدم که ما چقدر از خودش دوریم و اون چقدر به ما نزدیکه

یه کتابچه ای به دستم رسی که کلی آرومم کرد

خدا جون خیلی دوستت دارم

برای امشبم ممنونتم